دلت که هوای بابا را بکند
دیگر نه کربلا میخواهی نه عاشورا
فقط چشمانت خرابه شام میبیند
و دختری که آرام بابا را ناز میکند

راستی قرار نیست بیایی؟
مدت هاست که برای امدنت
اسفند دود کرده ایم , بابا

ای پیش پرواز کبوتر های زخمی
بابای مفقود الاثر بابای زخمی

تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی

توی کتابم هرچه بابا آب می داد
مادر نشانم عکس توی قاب می داد

امشب عروسی می کنم جای توخالی
پای قباله جای امضای تو خالي


يک شهيد پيدا کرديم سه راه شهادت ... هيچي همراهش نبود،نه پلاک ،نه کارت شناسايي،فقط يک قمقمه همراهش بود...پرآب...روي قمقه چيزي نوشته بود قمقمه رو شستيم تا تونستيم بخونيم..نوشته بود

فداي لب عطشانت يا حسين...

باباي چشم انتظار:

پسرم قرار بود عصاي پيريم باشي بابا...

اينجوري؟!؟!؟!؟!

Click here to enlarge

مادر چشم انتظار:

عزيزتر از جونم الهي مادر قربونت بشه

وقت رفتن قد رعناي علي اكبرو داشتي مادر!!

چرا علي اصغري برگشتي فدات شم؟؟؟؟

+ منبع : شهدا شرمنده ایم