احساسات در بسیجی

يك وقت احساسات محض، يك انسانى را، يك جمع انسانى را، يك جمعيتى را به يك سوئى حركت ميدهد؛ اين ممكن است، در خيلى جاها هست. اين آدمى كه با احساسات حركت ميكند، هدايت او، زمام و مهار نفس او و حركت او، به دست يك عامل معنوى و درونى و قلبى نيست؛ خيلى اوقات از حد تجاوز ميكند؛ آنجائى كه نبايد دست به كشتار بزند، دست به كشتار ميزند؛ آنجائى كه نبايد ظلم كند، ظلم ميكند. لذا شما ببينيد در همين انقلابهائى كه من اسم آوردم، آنچه كه تاريخ ثبت كرده است - تاريخ خودشان، نه اينكه ما بگوئيم - سرشار و لبريز است از همين خطاها و انحرافها و اشتباهها و تقابلها؛ يك گروه در مقابل يك گروه ديگر قرار ميگرفتند. بله، در انسان مؤمن هم احساسات وجود دارد؛ ما كه بدون احساسات حركت نميكنيم؛ احساس داريم، احساس عاطفى داريم، احساس خشم داريم؛ ليكن اين احساس با ايمان ما كنترل ميشود. جوان بسيجى در برخورد با عنصر منافق، چون اين منافق زن است و نامحرم است، حتّى جان خود را از دست ميدهد، براى اينكه به بدن اين زن مشكوك دست نزند. اينها وجود دارد؛ در بعضى از اين موارد، طرف مثلاً زن است؛ اين جوان بسيجى حاضر نيست از حدود ايمانى تخطى كند. ببينيد، اين حضور ايمان را در اين انسان بسيجى نشان ميدهد؛ اين خيلى مهم است. بله، يك جا به شهيدشدن چهار تا بسيجى مىانجامد؛ اما در نگاه كلى وقتى نگاه ميكنيم، اين خيلى معناى متعالى و مهمى را به ما منعكس ميكند. بنابراين حركت عمومى و تودهاى و سازماندهىشدهى مردم، با هدايت ايمان، با دخالت ايمان پيش ميرود؛ اين از خصوصيات بسيج است.
(سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان خراسان شمالی)
